English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4076 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
restraining forces U نیروهای مهار کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gripping jaw U فک مهار کننده
clamping fixture U گیره مهار کننده
clamping sleeve U مفصل مهار کننده
clamping jaw U فکهای مهار کننده گیره
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
fire coordination line U خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
military services U نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
transient forces U نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces U نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces U نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
demarkation line U خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
blue commander U فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
ties U متصل کردن مهار کردن مهار
tie U متصل کردن مهار کردن مهار
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
naval forces U نیروهای دریایی
political forces U نیروهای سیاسی
services U نیروهای سه گانه
forces of production U نیروهای تولید
irregular forces U نیروهای چریکی
combat forces U نیروهای رزمی
garrison forces U نیروهای پادگانی
nuclear forces U نیروهای هستهای
combined forces U نیروهای مرکب
services U نیروهای مسلح
ground forces U نیروهای زمینی
frontalier U نیروهای مرزی
irregular U نیروهای نامنطم
component forces U نیروهای مولفه
friendly forces U نیروهای خودی
blue forces U نیروهای خودی
blue forces U نیروهای ابی
enemy forces U نیروهای دشمن
army forces U نیروهای زمینی
irregular forces U نیروهای نامنطم
lateral forces U نیروهای عرضی
differential forces U نیروهای دیفرانسیلی
army of occupation U نیروهای اشغالی
opposing forces U نیروهای متخاصم
battalions U نیروهای ارتشی
battalion U نیروهای ارتشی
market forces U نیروهای بازار
armed forces U نیروهای مسلح
screening forces U نیروهای پاسیور
amphibious striking forces U نیروهای ضربتی اب خاکی
armed forces courier U پیک نیروهای مسلح
fundamental interactions U نیروهای بنیادی [فیزیک]
van der waals forces U نیروهای وان در والس
fundamental forces U نیروهای بنیادی [فیزیک]
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
actions U اشغال نیروهای جنگی
establishing authority U فرماندهی نیروهای اب خاکی
action U اشغال نیروهای جنگی
paramilitaries U نیروهای شبه نظامی
paramilitary U نیروهای شبه نظامی
balance collective forces U نیروهای کلی متعادل
castrum U [کمپ نیروهای رومی]
reserve mobilization U بسیج نیروهای احتیاط
tactical reserve U نیروهای احتیاط تاکتیکی
opposing forces U نیروهای درگیر نبرد
nato forces U نیروهای پیمان ناتو
landing forces U نیروهای پیاده شونده
assigned forces U نیروهای زیر امر
dipole dipole forces U نیروهای دو قطبی- دوقطبی
armed forces police U دژبان نیروهای مسلح
attack carrier striking forces U نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
establishing authority U مقام مسئول نیروهای اب خاکی
residual force U نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
contingencey forces U نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
joint U مشترک بین نیروهای مسلح
international date line U خط تقسیم نیروهای بین المللی
special forces U نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . U درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
braced U مهار
spanning U مهار
anchorage U مهار
anchoring U مهار
guy U مهار
chucking U مهار
bond U مهار
chainage U مهار
anchors U مهار
halter U مهار
halters U مهار
brace U مهار
anchor U مهار
controls U مهار
unbridle U بی مهار
restraints U مهار
restraint U مهار
guys U مهار
frenum U مهار
guide rope U مهار
belaying pin U مهار
anchorages U مهار
make fast U مهار
span U مهار
spanned U مهار
bearing rein U مهار
spans U مهار
control U مهار
controlling U مهار
armed forces U مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
opposing U مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
sum of all external forces U حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
diffraction loading U منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
operating force U نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
m day force U نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
international peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
orange forces U علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
counter vailing power U تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
joint exercise U تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
clamping U مهار کردن
stay U تکیه مهار
clamped U مهار کردن
clamp U مهار کردن
prony brake U مهار پرونی
foot trap U مهار توپ با کف پا
holdfast U مهار گیر
anchor rod U میل مهار
restrained U مهار شده
guy wire U سیم مهار
anchor pole U دیرک مهار
wiring harness U مهار سیم
mooring swivel U مدور مهار
knee-brace U مهار زانویی
bollard U تیر مهار
angle-tie U مهار گوشه
angle-tie U مهار قطری
bollards U میله مهار
knee brace U مهار زانوئی
martingale U مهار جلو
mooring buoy U بویه مهار
mooring line U سیم مهار
mooring pendant U سیم مهار
mooring rope U طناب مهار
clamps U مهار کردن
bollard U میله مهار
bridles U زنجیر مهار
sag rod U مهار عرضی
sagrod U مهار عرضی
ball control U مهار توپ
bridling U زنجیر مهار
stayband U حلقه مهار
span wire U سیم مهار
chucking U مهار کردن
bridling U مهار ناو
mooring ring U حلقه مهار
tractable U سست مهار
bridle U مهار ناو
bridle U زنجیر مهار
bridled U مهار ناو
bridled U زنجیر مهار
bridles U مهار ناو
stayed U تکیه مهار
drogue U مهار چتری
topping lift U مهار بالایی
tie rod U میل مهار
uncontrolled U مهار نشده
raker U تیر مهار
chuck U مهار کردن
tawie U سست مهار
controlled U مهار شده
chucked U مهار کردن
daedman U مهار وزنی
chucks U مهار کردن
arresting sheave U پل مهار هواپیما
electrical shant U مهار برقی
cross brace U مهار عرضی
joint servicing U دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
peace keeping forces U نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
joint operations U عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
to rally scattered troops U جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
service element U عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
seato forces U نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
center of thrust U امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
moorage U محل مهار کشتی
restraining U نگهداشتن مهار کردن
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
restrain U نگهداشتن مهار کردن
mooring line U طناب مهار مین
restrains U نگهداشتن مهار کردن
clamp U مهار گیره عقربک
clamped U مهار گیره عقربک
escalating U از مهار خارج شدن
buoy pendant U زنجیر مهار بویه
clamping U مهار گیره عقربک
mooring swivel U خودگر مهار مین
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
chucking automatic U مهار کردن خودکار
tie down U مهار هواپیما یا کشتی
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com